شیشه ای میشکند یک نفر میپرسد که چرا شیشه شکست؟
آن یکی میگوید شاید این رفع بلاست!
دل من سخت شکست!
هیچ کس هیچ نگفت!
غصه ام را نشنید!
از خودم میپرسم ارزش قلب من از شیشه یک پنجره هم کمتر بود؟!!!

نظرات شما عزیزان:

تنها درخت جزیره

ساعت10:36---23 مرداد 1391

[وب سایت]

دل خوشی

مگو با تو خوشم نه این چنین نیست

دلم غم دارد بر دل مرهمی نیست

تو گفتی آن چنان از عشق و مستی

که خود را دیده ام مالک بر هستی

بگفتی با تو میمانم کجایی

بگفتی سر برُم از بی وفایی

نشد روزی نبینم رویه ماهت

دلم غم دارد از روی سیاهت

تمامش میکنم من زیره باران

جامانده...

ساعت13:37---20 مرداد 1391

[وب سایت]

دیگر یتیم های علی بی پدر شدند

گویا دوباره خسته و بی بال و پر شدند

چشمم به حال و روز دلم گریه می کند

دیگر تمام ثانیه ها بی ثمر شدند

آری تمام گریه کنان غم علی

هم ناله با ستاره و شمس و قمر شدند

امشب تمام خانه عزادار زینب است

بی تاب رد خون دلی روی سر شدند

تابوت نیمه جان کسی نیمه های شب

دلها مقیم روضه ی دیوار و در شدند

گویا دوباره خاطره ها زنده می شود

حتماً دوباره دخترکان خون جگر شدند

از روضه ای که قافیه اش دود و آتش است

چشمان بی قرار سماوات تر شدند

جامانده...

ساعت13:33---20 مرداد 1391

[وب سایت]

ممنون نداجان بخاطرتوجه وتمام نظرای قشنگت...

محسن (تنهای شب)

ساعت13:47---19 مرداد 1391

[وب سایت] - [ایمیل]

دستمال کاغذی به اشک گفت: قطره قطره ات طلاست! یک کم از طلای خود حراج میکنی؟ عاشقم!... با من ازدواج میکنی؟! اشک گفت:ازدواج اشک و دستمال کاغذی؟ تو چقدر ساده ای؛خوش خیال کاغذی! توی ازدواج ما تو مچاله میشوی! چرک میشوی و تکه ای زباله میشوی! پس برو و بی خیال باش،...عاشقی کجاست؟ تو فقط دستمال باش! دستمال کاغذی دلش شکست،گوشه ای کنار جعبه اش نشست! گریه کرد و گریه کرد و گریه کرد در تن سپید و نازکش دوید خون درد! آخرش دستمال کاغذی مچاله شد مثل تکه ای زباله شد! او ولی شبیه دیگران نشد چرک و زشت مثل این و آن نشد رفت اگرچه توی سطل آشغال؛ پاک بود و عاشق و زلال! او با تمام دستمال های کاغذی فرق داشت! چونکه در دلش خودش ، دانه های اشک کاشت...

سلام به ابجیه گلم

پاسخ:عليك سلام

جامانده...

ساعت11:19---19 مرداد 1391

[وب سایت]

نداجان اگه ماهم واقعابخوایم وتواعمالمون دقت کنیم مطمئن باش دستمونومیگیرن...
پاسخ:درسته حق با توست

mehran

ساعت21:32---18 مرداد 1391

[وب سایت]

ارزش قلب شما که خیلی بالاست اینم تقدیم شما

بنده ای به خدا گفت:

اگرسرنوشت مرا تو نوشته ای چرا دعا کنم ؟

خدا گفت:

شاید نوشته باشم هر چه دعا کند.
پاسخ:بسيار زيبا بود ممنون

sima

ساعت18:48---18 مرداد 1391

[وب سایت]

نمي دانم چرا واژه هايم سرد شده اند

در پس تاريکي شب بي معنا شده اند

نمي دانم چرا کلامم تلخ است

زير اسمان شب بي رنگ است

نمي دانم چرا هستي ام مي رود بر باد

خاطره هاي خوبم مي رود از ياد

( حتما بهم سر بزنید موضوع آپم مهمه)

abolfazl

ساعت16:00---18 مرداد 1391

[وب سایت]

سلام وبلاگت حرف نداره ندا جون
عالیه عالی
به ولاگ من سر بزن
من لینکت کردم تو هم لطف کن لینکم کن
راستی من یه سایت می خوام بزنم دو نفره باشه یه دختر یه پسر اینجوری بازدید کننده ها دو برابر میشه
از سلیقه تو خوشم اومده
اگه دوس داشتی بهم خبر بده
ممنون عزیز

جامانده...

ساعت11:50---18 مرداد 1391

[وب سایت]

مرررررررررررسسسسسسسسسسسی عزیزم که به حرفم گوش دادی....التماس دعا...یاعلی

محسن(تنهاي شب)

ساعت6:45---18 مرداد 1391

[وب سایت] - [ایمیل]

دوستان پاک چوبهای خیسی هستند که با آتش زندگی نه میسوزند و نه خاکستر می شوند ...

سلام اجيه گلم
مناجات قشنگيه پست اخريت
حس خوبي به ادم ميده
وبت تکه
مرسي از حضورت اجي

رز

ساعت16:11---16 مرداد 1391

[وب سایت]

مرررررررسی گلم! با افتخار لینک شدی!! مطالب جدیدتم واقعا فوق العاده بود!!خیلیییی دووووووستت دااااااارم!بازم بهم سربزنیا ،یادت نره فداتشم!

Rahman

ساعت7:34---15 مرداد 1391

[وب سایت]

باور نمیکنم ولی انگار غرور من شکست
اگه دلت میخواد بری اصرار من بی فایدست

امیر مهدی بی نشان

ساعت1:28---15 مرداد 1391

[وب سایت]

مدتهاست مجازی میخندیم ...!!!
مجازی شادیم ...!!!
مجازی عاشق میشیم...!!!
مجازی همدیگه رو دلداری میدیم...!!!
امــــــا ...
واقعی تنهاییم!
واقعی درد میکشیم!
واقعی از عشقهای مجازی لطمه میبینیم

امیر مهدی بی نشان

ساعت1:28---15 مرداد 1391

[وب سایت]

سر به هوا نیستم، اما همیشه چشم به آسمان دارم.

حال عجیبیست دیدن همان آسمان که شاید تو دقایقی پیش به آن نگاه کرده ای